• OpenAccess
    • List of Articles آزادی

      • Open Access Article

        1 - A Critical Study of the Definition of Practice in Mullā Ṣadrā
        Fatemeh Sadat Ketabchi Keramat Varzdar
        Mullā Ṣadrā maintains that the distinction of practice from other acts pertains to its “intentional” nature. In his view, “intention” includes the free will accompanied with the second level of consciousness acting based on the purpose of practice. Therefore, not each v More
        Mullā Ṣadrā maintains that the distinction of practice from other acts pertains to its “intentional” nature. In his view, “intention” includes the free will accompanied with the second level of consciousness acting based on the purpose of practice. Therefore, not each voluntary act is called “practice”; rather, practice is a voluntary act that emerges along with the second level consciousness based on the purpose of act. The results of this study, which was conducted following a descriptive-analytic method and through the analysis of conceptual concomitants of practice, indicate that Mullā Ṣadrā’s definition is not mutually exclusive. This is because, based on the example of “self-conscious” robot, one can assume an agent that enjoys free will and consciousness but its act is not intentional. Therefore, to complete the definition of practice, in addition to free will and consciousness, one needs a third element or the same “choice”. Mullā Ṣadrā does not officially recognize “choice” as the third element of practice and reduces it to the same consciousness and the free will. Nevertheless, the present study demonstrates that he is wrong, and “choice” in the sense of “the freedom to use the free will” must be added to the definition of practice. This study mainly aims to examine the quiddative structure of “practice” in the Transcendent Philosophy and distinguish “practice” from other similar affairs. Manuscript profile
      • Open Access Article

        2 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غير More
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غيرمنطقي و بيخردانه محدود نمايد؛ زيرا آزادي فردي مطلق بي‌قيد و شرط چيزي جز فساد و ناامني و تجاوز و بينظمي ببار نمي‌آورد و با جامعه‌يي متمدن و امن و با آرامش، نميسازد. بشر در طول هزاران سال زندگي بتجربه دريافته است كه زندگي امن و آرام جز در سايه‌ قانون و قراردادهاي اجتماعي محدود‌كننده امكانپذير نيست، و تمدن يكي از ثمرات قانون است، از اينرو گريز از قانون هم فرار از تمدن شمرده ميشود. در حدود قرن ششم پيش از مسيح، يكي از اشراف آتن (يونان) بنام «سولون» كه از توحش جامعه خود به امان آمده بود، براي يافتن راه‌حل رهايي جامعه جاهلي خود، به مصر و تمدنهاي امن آنروز رفت تا راه اصلاح و نجات جامعه را بياموزد؛ و گفتگوي او با يكي از كاهنان مصري معروف است. او سرانجام دريافت كه تمدن جز با قانون و عقلاني‌كردن جامعه و سلب برخي آزاديهاي زيانبخش و خرابگر، بدست نمي‌آيد. با گذشت هزاران سال از عمر تمدن بشر در جوامع كهن شرق و غرب، امروز ديده ميشود كه در بخشي از اقاليم مغرب كه اروپا و آمريكا ناميده ميشوند، با وجود تظاهر به تمدن و ادعاي فرهنگ عالي، هنوز حال و هواي دوران توحش قومي و قبيله‌يي باستاني خود را (كه نمونه آن عشق به سگ و سلاح و غارتگري و نگاه بردگي و فرودستي زن در جامعه است) بكنار نگذاشته و بدروغ، از آزادي زن دفاع ميكنند و با اهداف سياسي، بي‌بندوباري و قانونشكني و برهم‌زدن امنيت خانواده و زن را ترويج مينمايند. وقايعي كه در ماههاي گذشته در ايران روي داد و به حرمت‌شكني حجاب انساني و اسلامي از سوي زنان فريب‌خورده انجاميد، رابطه مستقيم با سياست براندازي نظام اسلامي و انقلابي ايران داشت و از فرهنگ يهودي صهيونيستي (رواج فساد در زنها و براندازي خانواده) مايه ميگرفت. دشمن بدنبال آنستكه با رواج فرهنگ جاهلي و ابتداييِ برهنگي زن و آزادي شهوتراني حيواني و دور از تمدن و قانون، ملت ايران را ـ كه از دوران باستان، متمدن و تمدنساز بوده ـ به دوران جاهليت نخستين بشر برگرداند و ببهانه دفاع از حقوق اجتماعي زن، او را به فساد و پستي بكشاند تا به هدف موهوم براندازي نظام انساني و اسلامي برسد. اين ملت، ملتي نيست كه پس از داشتن هزاران سال حكمت و تمدن سرفراز، با اين شيوه‌هاي ابلهانة دشمنان سعادت ملت، دست از فرهنگ عالي و عقلاني و انساني خود بردارد و فرهنگ فرومايه و پست و دور از تمدن غربي را بپذيرد و بنيان رفيع و استوار نظام اسلامي ايران، بنايي نيست كه با اين بادها بلرزد كه گفته‌اند: «برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه» Manuscript profile
      • Open Access Article

        3 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتاره More
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتارهای اجتماعی و پدیده‌های تاریخی که می‌آفرینند همواره تحت تأثیر فرهنگ، یعنی همان برداشتهای ذهنی خود از واقع خارج میباشند. هزاران سال تحمل استبداد شاهی در کشور ما، همه برخاسته از اعتقاد مردم به حقانیت استبداد شاهان و لزوم اطاعت و بردگی آنان بود، و بالعکس، اصل آزادگی و حُریّت انسان و این اعتقاد اسلامی که «لاتَکُن عبد غیرک...» یعنی «برده هیچکس مباش» و آموزه‌های مانند آن، سبب شد که ملت سرافراز ایران براهنمایی روحانیت شیعه، بنای کهنه شاهنشاهی و اصل بردگی مردم را براندازد و بجای آن اصل کرامت انسان و آزادی او و احترام به اراده و رأی و انتخاب را بگذارد و این نمونه‌یی از تأثیر تفکر و فرهنگ یک جامعه در تحولات و تغییرات اجتماعی و حتی تغییر مسیر تاریخ بود. متأسفانه، پس از انقلاب و برپایی نظام اسلامی، دولتها و مجلس شورای اسلامی انقلابی نه فقط در رشد و تکامل معرفت جامعه و بینش اجتماعی، یعنی فرهنگ مردم کاری چندان نکردند، بلکه روزبروز در سیر مصوّبات و اقدامات آنان، توجه و اهتمام به اهمیت تربیت مردم و کمک به شعور سیاسی و اجتماعی (فرهنگ) آنان کمتر شد و از آن چیزی جز یک نام در برنامه‌های سالانه و چندسالانه باقی نماند و مختصر عنایت دولتها و مجلس و بودجه اندکی که بعنوان فرهنگ مقرر میشد، عملاً به ورزش فوتبال و اموری کم ارزش دیگر رسید و حکمت و عقلانیت و معرفت اجتماعی محروم ماند. تمام تحولات سوء و زیانبار و پدیده‌های براندازانۀ سالهای اخیر و رواج قانون‌شکنی و بی‌حجابی زنان که امروز عادی شده، همه ناشی از کم‌توجهی اولیاء امور به لزوم رشد عقلانیت و فرهنگ انقلابی مردم بوده و نقش حساس و مهم فرهنگ و بینش اجتماعی در حفظ نظام اسلامی و پیشیگری از انحراف سیاسی مردم، فراموش شده است. Manuscript profile